دیدآرت

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است


دوست داشتم این پست رو اینجور نمی نوشتم:

"عراقی ها می دانستند که رزمنده ایرانی تهدید نمی کند، شوخی نمی کند و از مرگ باکیش نیست"

دوست داشتم مرزبانان کشورم رو اسیر نمی دیدم. ننگه که کسی که قراره مرزبانیه یه مملکت رو بکنه اسیر بشه اون هم با اون وضعیت. اگر دوران باستان بود چنین سربازانی مرگ رو به زنده موندن ترجیح میدادن اما چه می شه کرد که عصر پهلوانی مدت هاست تموم شده.

امیدوارم این بندگان خدا زودتر برگردند. صحیح و سالم. 

اما دوست هم دارم مقام مسئولی در اتاق در بسته ای سرشان داد بزند که با این سهل انگاریتون گند زدین به عزت و اقتدار یه مملکت!


پ ن 1 : متن بالا قسمتی از کتاب "با سرود خوان جنگ در خطه نام و ننگ" اثر نادر ابراهیمی هست که به شرح خاطراتش از جبهه های جنوب می پردازه.

پ ن 2: یادم هست که وقتی سربازای انگلیس رو با کت و شلوار میفرستادیم خونه ،یه عده از رفقا -در جواب اونایی که معترض به این کار بودن- میگفتن این یعنی بزرگترین بی آبرویی برای یه نظامی که با کت و شلوار برگرده و لباس نظامیش رو از تنش در بیارن. الان دارم فکر میکنم این بندگان خدا رو با چه لباسی برمیگردونن؟

پ ن 3: این وسط گویا دولت بنفش رنگ ما هم بی تقصیر نبوده. امیدوارم دورانی برسه که این قدر اقتدار ما توسط یه مشت سست عنصر خدشه دار نشه.


پارسال تقریبا در همین روزها بود که داشتیم با بچه های استودیو سه در چهار پوسترهایی رو که تقریبا یک ماه روی ایده پردازیشون کار کردیم رو اجرا میکردیم. پوستر های چند پله تا قاف.

کارای سه بعدی رو باید زودتر شروع میکردیم و اتود های بیشتری روی فرمش می زدیم. یکی از کارایی که خودم خیلی دوستش داشتم زیردریایی ایرانی بود که سعی کردم از تو آرشیو مراحل اتود تا نهایی کار رو قرار بدم.

مرحله مطالعاتی کار که شامل بررسی فرم کوسه و زیردریایی بود رو در این جا نیاوردم.

اجرای سه بعدی این کار در نرم افزار cinema 4d بود و پس تولید هم در photoshop

باقی عکس ها رو در ادامه مطلب ببینید

امیدوارم این پست برای دوستان مفید باشه