دیدآرت

۵۰ مطلب با موضوع «نگاشت ها» ثبت شده است

  سعی ام اینه که تا جایی که امکانش باشه درباره پروژه هایی که انجام می دیم تو  استودیو سه در چهار توضیحاتی بگذارم. شاید این انتقال تجربه به درد عده ای بخوره

خب درباره کار راه روشن باید بگم که پروژه از این جا شروع شد:

توی یه جلسه با بچه شروع کردیم ایده پردازی که ما دنبال چی هستیم دقیقا؟ 

قبل تر قرار بود که همون کلیپ راه روشن رو کمی کِش بدیم و از چند تا پوستر حرکت کنیم و به پلان تایتل برسیم و برای 20 فروردین آمادش کنیم اما تصمیم بر این شد که از یه کار فرمی خارج بشه و کمی حرف توش زده بشه.

مسئله اساسی برای ما این بود:

انرژی ما در حال تموم شدنه و باید یه جایگزین مناسب براش پیدا کنیم


استودیو سه در چهار

بدست سید مهرداد موسوی عزیز

لینک با کیفیت


کاری از آتلیه سه در چهار

به امید آزادی قدس شریف

گاهی اوقات انتخاب لنز مناسب روی یه کار خیلی تاثیر داره
توی پوستر روحیه زیر که برای کتاب بخوانیم با حسین سخا روش کار کردیم، حالت های مختلف لنز بررسی کردیم تا آخر سر به قاب نهایی و لنز نهایی رسیدیم.


توضیح اینکه : نرم افزار مورد استفاده توی این کار هم cinema 4d بوده و از موتور vray for c4d  برای رندرگیری استفاده شده.
در ادامه پست می تونین یه مروری روی این پروژه داشته باشین.

وضعیت بنفش دوران ما، که اگر علاج نشود از پا می اندازد.


پ ن : این مطلب رو مرور کنین؛ گمونم بد نباشه: هپروت های ارزشمند

پ ن 2: ان شاء الله در پست بعد مراحل کار موشن "این راه روشن است" رو منتشر می کنم.

پارسال تقریبا در همین روزها بود که داشتیم با بچه های استودیو سه در چهار پوسترهایی رو که تقریبا یک ماه روی ایده پردازیشون کار کردیم رو اجرا میکردیم. پوستر های چند پله تا قاف.

کارای سه بعدی رو باید زودتر شروع میکردیم و اتود های بیشتری روی فرمش می زدیم. یکی از کارایی که خودم خیلی دوستش داشتم زیردریایی ایرانی بود که سعی کردم از تو آرشیو مراحل اتود تا نهایی کار رو قرار بدم.

مرحله مطالعاتی کار که شامل بررسی فرم کوسه و زیردریایی بود رو در این جا نیاوردم.

اجرای سه بعدی این کار در نرم افزار cinema 4d بود و پس تولید هم در photoshop

باقی عکس ها رو در ادامه مطلب ببینید

امیدوارم این پست برای دوستان مفید باشه



بی شرح و توضیح

پ ن : ان شاء الله سال جدید، سالی همراه با اتفاق های بزرگ باشه. سال نوتون مبارک


قبول دارم تصویر جذابی نیست و قرار هم نبوده که جذاب باشه. معمولای چیزایی که قراره هشدار بدن خیلی جذاب نیستن. یادمه موقعی که کتاب نفحات نفت رو میخوندم با اینکه داشت برای مرگمون تاریخ تعیین می کرد اما بخاطر خود آگاهی ای که بهم داده بود کلی امیدوارم کرد. یه جورایی دو حس متناقض درونم بوجود اومده بود، که هر قدر ترسم بیشتر میشد امیدم هم بیشتر می شد (شاید این دو تا حس درون آدم با هم کار میکنن و رو همدیگه تاثیر میذارن!)

و اما داستان انرژی. عموم مردم بشدت درگیر "حال" هستن و هنوز بحران انرژی حداقل تو کشور خودمون تبدیل به محاوره نشده. 

این کار آینده تاریکی رو که نه فقط اتمام سوخت های فسیلی، بلکه عواقب استفاده بیش از حد از اونا رو هم تصویر میکنه...

همین

پ ن: چقدر بده آدم درباره کارش توضیح بده. :(

پ ن 2: ایده هایی برای ادامه این کار تو ذهنم هست که شاید اجراشون کنم. راستی الان که نگاه میکنم، پست "حال" و "روز" تهران هم با این پست هم خانوادست!

پ ن 3:  سال نوتون مبارک.سالی که با نام حضرت فاطمه (س) شروع بشه حتما متفاوته

شش سال پیش در کویر صحرا حادثه ای برایم اتفاق افتاد؛یک چیز موتور هواپیمایم شکسته بود و جون نه تعمیر کاری همراهم بود و نه مسافری یکه و تنها دست به کار شدم تا از پس چنان تعمیر مشکلی برآیم. مساله مرگ و زندگی بود.آبی که داشتم زورکی هشت روز را کفاف میداد.

شب اول را هزار میل دورتر از هر آبادی مسکونی رو ماسه ها به روز آوردم. پرت افتاده تر از هر کشتی شکسته یی که وسط اقیانوس به تخته پاره یی چسبیده باشد.پس لابد میتوانید حدس بزنید چجوری حاج و واج ماندم وقتی کله آفتاب به شنیدن صدای ظریف عجیبی که گفت:

"بی زحمت یه بره برام بکش! "از خوب پریدم.

-ها؟

-یک بره برام بکش...

چنان از جا برخاستم که انگار صاعقه بهم زده. خوب که چشم هام رو مالیدم و نگاه کردم آدم کوچولوی بسیار عجیبی را دیدم که با وقار تمام تو نخ من بود.

کتاب شازده کوچولو ،صفحه 10 ،ترجمه احمد شاملو

به شخصه خودم رو تو این اتفاق سهیم می دونم.

اوضاع هوا اصلا خوب نیست و گویا قرار هم نداره بهتر بشه