شاید این مطلب قسمت دوم پست قبلی باشه...شاید هم نه!
دیروز تو تشییع پیکر شهدا اتفاقی یک از رفقا رو دیدم. طبق معمول این روز ها بحثمون کشید به سوریه و آخرالزمان و غیره...رفیق شفیق ما از کارهایی که داشت انجام می داد می گفت. منتها نه از جنس کارهایی که این روزها مد شده. با شعف خاصی می گفت که داریم زبان انگلیسی با بچه ها کار می کنیم و ایشالا بعدش فلان زبان و علی آخر...
- ۵ نظر
- ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۵۰