دیدآرت

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

چند روز پیش به رسم عادت همیشگی داشتم سایت minitoons  رو مرور می کردم که به انیمیشن کوتاه "پرتگاه" برخورد کردم.حیفم اومد که اون رو به اشتراک نگذارم. در آخر مطلب لینک مربوط به این انیمیشن رو گذاشتم

و اما درباره این اثر...

برام خیلی جالب بود وقتی فهمیدم این کار فقط توسط سه دانشجوی فرانسوی دانشگده انیمیشن ساخته شده اون هم در طول دو سال! میدونین واقعیت اینه که ساخت انیمیشن یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. شما روزها تلاش میکنین تا مثلا یه اثر چند دقیقه ای رو ایجاد بکنین و خب در نظر برخی این کار یه نمه احمقانست. و میتونم بگم یکی از موتورهای اصلی پیش برنده جریان انیمیشن در دنیا عشق به انیمیشن بوده. 

درباره داستان انیمیشن زیاد چیزی نمیگم تا مزه دیدن اون رو از دست ندین اما ...نه خودتون ببینین :)

درباره بودجه و خرج این سه نفر در این دوسال...

نکته جالب، حمایت این گروه در سایت kickstarter هست. این سایت در واقع جایی هست که کسانی که میخوان یه پروژه رو شروع کنن و بودجه ای ندارن،شرحی از پروژه خودشون رو در این سایت میگذارن و افرادی هستن که طبق دلخواه خودشون به این پروژه ها کمک مالی میکنن. خیلی خوبه که این کار تو ایران خودمون هم راه بیافته. در واقع این کار به لحاظ بودچه ای هم یه کار صد در صد مردمی بوده و این یه برد عظیم هست.

در تیتراژ انتهایی میتونین لیست انبوه کسانی که به این کار در کیک استارتر کمک کردن ببینین.خیلی انرژی بخشه به نظرم!

 

پ ن: خواهشا کسی غر نزنه که تو ایران ما که اینطوری نیست و از این جور جفنگیات... ماها باید راهش بندازیم..میفهمین!؟ ماها..بله حتی خود شما دوست عزیز! خود تویی که فقط نشستی و  غر میزنی :)

لینک انیمیشن در مینی تونز

دوستی می گفت که در دانشگاه استادی داشتند که همیشه این جمله رو تکرار می کرد:

ده بار ببین، یک بار بکش!

شاید اغراق این جمله در وهله اول کمی توی ذوق بزنه. مخصوصا برای اونایی که تازه کار هنری رو شروع کردن. یا حتی اونایی که سالهاست شروع کردن اما این مساله رو خیلی بهش توجه نداشتن.

در تجربیاتی که داشتم و با افراد مختلف کار کردم در ابتدا اصلا فکرش رو هم نمی کردم که تفاوت دیدن ها اینقدر زیاد باشه. بعضی اوقات با خودم می گفتم آخه چطور تونستی این رو از روی تصویر مرجع این جوری در بیاری؟؟!! و تو دلم به اون شخص فحش می دادم!

همین جا یک نکته رو لازم هست که توضیح بدم: خوب دیدن بیشتر از این که یه فضیلت انسانی باشه یه مهارت هست که داشتن یا نداشتن اون ارزشی رو از آدم کم و زیاد نمیکنه. اما اگر کسی دل یک دله کرد که وارد عرصه هنر بشه ناگزیر از تقویت این مهارت هست.

داشتم از تجربه همکاری با افراد مختلف میگفتم...

در برخی از این تجربیات سعی کردم بدون اینکه طرف مقابل بفهمه آزمایشات مختصری انجام بدم. نتیجه وحشتناک بود! بعضا شخص مورد آزمایش حتی از روی تصویر مرجع هم یک شکل ساده رو نمیتونست باز تولید بکنه. این نه خاطر عدم توانایی اون فرد بود. برای این بود که چشمش توجه کافی رو به مرجع نمی کرد. در این حد که مربع رو مستطیل بکشه و قص علی هذا...

یادم هست اوایل بشدت از تمرینات خسته کننده مبانی سواد بصری حالم به هم می خورد. اما بهش تن در دادم و انجامشون دادم. الان بعد از حدود ده سال کار می فهمم که چقدر این ها مهم هستند و زیربنای قدرت بصری یه هنرمند تجسمی رو اینا هستن که محکم میکنن!

و اما چه کار می شه کرد...

یکی از تمرینات مهم عکاسی کردن هست. عکاسی به قصد ترکیب بندی و انتخاب کادرهای جدی. نه عکاسی سخیف برای اینستا یا هرزنامه های اینترنتی. خوب یا بد، دنیای دیجیتال محدودیت تعداد عکس رو برای ما تقریبا از بین برده اما قبل تر که دوربین ها آنالوگ بودند عکاس ها دقت و وسواس بیشتری در انتخاب و نهایی کردن سوژه و ترکیب بندی داشتن. موقع عکاسی با دوربین دیجیتال تصور کنین دوربین آنالوگ دستتون هست و این آخرین نگاتیوی هست که براتون باقی مونده!

تمرین دیگه طراحی هست. طراحی از عینیات با تمرکز روی جمله بالا: ده بار ببین، یکبار بکش

اگر دوستانی هستن که در ابتدائیات هم مشکل دارن در پست بعد چند تمرین شکنجه گر اما مفید منتشر میکنم که به نظرم  می تونن خیلی کمک کننده باشن.


پ ن :دست از مبارزه  و تلاش بر ندارین.

پ ن 2 : بدلیل مشغله زیاد این چند وقت نشد پستی بگذارم. اگر به فرض محال کسی رنجور شده به بزرگی خودش ببخشه :)

در پناه حق