دیدآرت

قبل از هر چیز باید بگم با توجه به قالب این نوشتار که یادداشته من خودم رو ملزم به آکادمیک صحبت کردن نمیدونم(خیلی هم بلد نیستم البته) و ترجیح هم میدم حتی مهاوره هم بنویسم.در ضمن تو نوشته های من پرانتز زیاد هست. میتونم بهتون قول بدم اگر نخونیدشون چیز زیادی رو از دست نمیدید. پس اگر اذیت شدید ردشون کنید!و در آخر اینکه هدفم فقط ایجاد چند دروازه جدید برای فکر کردن هست.
اما چیزی که باعث شد بنویسم، تماشای فیلم ترنسفورمرز سه :"تاریکی ماه"بود. این فیلم تازه اکران شده و میشه گفت وارث همه چیزایی بوده که تا حالا تو صنعت سی جی ایجاد شده.( یه چیز تو مایه های لامبورگینی یا فراری تو عالم ماشینا، یا بقول دوران بچگیمون بنز آخرین سیستم.این آخرین سیستم بودنش خیلی مهمه ها) تقریبا بخاطر داستان تماما تخیلی این سه گانه، کمتر صحنه ای رو پیدا میکنید که با جلوه های ویژه دستمالی نشده باشه و شما در این فیلم اینقدر چیزای غیر واقعیِ بشدت واقعی میبینید که واقعا به بودنشون ایمان میارید و اصلا نکته جالبی هم که تو انتخاب بهترین جلوه های ویژه هست اینه که،  بهترین جلوههای ویژه اونی هست که اصلا دیده نشه! افراط در استفاده از جلوه های ویژه در این فیلم بحدی بود که من نگارنده هم که به جلوه های ویژه علاقه داشتم، دیگه داشت حالم به هم میخورد از این همه ربات و آدم فضایی انفجار و اسپشیال افکت(گمونم امسال زرشک طلایی یا کاپ "ما توانستیم" رو بدن به مایکل بی ، کارگردان این فیلم).
تا قبل از این ، ستون های معبد علاقه ام(چه شاعرانه!) به جلوه های ویژه توسط یکی از رفقا کمی سست شده بود اما با دیدن این فیلم همش فرو ریخت...
تو ذهنم این بود که حد و مرز جلوه های ویژه کجاست؟میشه یه روزی همه قسمت های فیلم رو تو استودیو و با پرده آبی بگیرن و بعد کل لوکیشنا رو با استفاده از جلوه های ویژه اضافه کنن؟( این مسائل بشدت رو قسمتای دیگه سینما از بازیگری گرفته تا صدابرداری و حتی تدارکات! تاثیر گذاریه زیادی داره)فکر میکردم که اصلا آیا جلوه های ویژه در حال بلعیدن سینماست یا اینکه این مرحله هم جزئی از تکامل سینما محسوب میشه؟( میدونی از همین جا که دارم تازه یادداشت رو شروع میکنم حتی نگرانم که نکنه وسطای کار، کارم به جایی بکشه که مجبور شم خلاف اون تیتری که زدم حرف بزنم!)
اگر قرار بر اینه که سینما پرده خیال متصِّور آدم باشه، خب جلوه های ویژه داره بهش خدمت میکنه. یه جورایی داره تمام محدودیت ها رو بر میداره و مطمئنا دیگه ایده پرداز - چه نویسنده چه کارگردان- نگرانی نداره از اینکه محدودیتی تکنیکی بخواد جلوی ایده پردازی اونو بگیره. (جلوتر میرسیم به اونجایی که سوپروایزرها شاکی هستند از بی خلاقیتی کارگردانا و نویسنده ها!!)
احساس میکردم که این جور استفاده از جلوه های ویژه یه جور افراط تکراریه آدیمزاد هست و بعد درست میشه.چند وقت پیش به یکی از رفقا میگفتم شاید 50 سال بعد مردم با کله استقبال کنن از فیلمی با این جمله در ابتداش که:
"این فیلم بدون استفاده از هیچ گونه جلوه های ویژه ای ساخته شده"
اما واقعا معلوم نیست که داریم به کجا میریم. و نکته غریب تر اینه که این صنعت بشدت مخاطب و طرفدار پیدا کرده. مخصوصا در داخل کشور خودمون و واقعا کسی نمیدونه که غایت این قضیه کجاست.تصور این که بعد از چند سال هر کس بتونه واقعیت رو جعل بکنه شاید در ابتدا جذاب باشه اما به نظر میاد می تونه خطرناک هم باشه!(و بگم این امر اولین مرحله تو بی اعتبار شدن این مدیوم هست و شاید از این بابت خیلی هم خطرناک نباشه!یکی به نفع دوستان سنت گرا)
ارنست یونگ تو کتاب عبور از خط جمله جالبی داره که میگه:
"در این سو و آن سوی بلا، نظر میتواند متوجه آینده باشد و به راه هایی بیندیشد که به آینده می انجاند؛ اما در گردباد بلا، تنها «اکنون» مسلط بر اوضاع است."
و الان در رابطه با جلوه های ویژه وضعیت ما تقریبا همینجوریه. سیطره ای که فعلا این صنعت(سینما و مایتعلقش) روی ما داره سخت میتونه ما رو به این فکر بندازه که درباره ماهیت یا نه، اصلا درباره آینده اون بتونیم گمانه زنی کنیم. باید قدری فاصله گرفت و دوباره دید.(از وقتی تو زندگی تصمیم گرفتم به همه چیز مثل احمقا نگاه کنم و مدام سوال بپرسم زندگی برام خیلی جذاب تر شده!به یاد استیو جابز:stay hungry , stay foolish)
اسکات اندرسن ، پیر میکده جلوه های ویژه هالیوود،درباره جلوه های ویژه حرفهای نسبتا حکیمانه ای میزنه
حداقل میشه گفت اون تا حدودی مقهور ابهت جلوه های ویژه نشده و تونسته از این چتر بیرون بیاد.
اندرسن اونجا که از او درباره آینده سی جی میپرسن اینطور جواب میده:
"پیش از این‌ها ما می‌توانستیم تماشاگران را با به‌وجودآوردن چیزی که پیش از این ندیده‌اند حیرت‌زده کنیم، اما حالا حتی وقتی چیزی به‌وجود می‌آوریم که پیش از این ندیده‌اند، آن‌ها بازهم متوقع‌اند. ما از مرحله‌ای گذشته‌ایم که در آن جلوه‌های ویژه و به‌خصوص جلوه‌های دیجیتال برای به حیرت‌انداختن تماشاگران کافی باشد، اما فیلمنامه‌نویسان هنوز به سطحی از خلاقیت نرسیده‌اند که بتوانند مصالح کافی برای کاری که ما انجام می‌دهیم مهیا کنند. طبیعتاً این وظیفه کارگرداناست که تصمیم بگیرد از چه چیز و در کجا استفاده کند، اما احساس می‌کنم که اکنون در مرحله‌ جدیدی قرار داریم و سخت است حدس‌زدن این‌که بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد. ما خیلی سریع‌تر و وسیع‌تر از آن‌چه حدس زده می‌شد پیش رفته‌ایم."

جلوه های ویژه شاید در ابتدا برای کمک به رفع محدودیت های فیلمبرداری و مشکلات اون ایجاد شد اما در طول تاریخ سینما تونست قدرتمند بودن خودش رو بیشتر نشون بده.طوری که امروز دیگه تصویر سینما بدون جلوه های ویژه داره کم کم سخت میشه.
مسئله دیگه درجلوه های ویژه اینه که این کار اساسا فن محض هست.یعنی خلاقیت اینجا اینطور اتفاق میافته که مثلا مشکلات یه شات رو چطوری میشه حل کرد و چه راهی رو میشه انتخاب کرد برای بهتر شدن اون چیزی که قراره به شات اضافه بشه. وگرنه از سوپر وایزر گرفته تا پایین دست ترین عضو گروه جلوه های ویژه،همه آدمایی هستن که برای ایده های کارگردان کار میکنن و نهایتا شاید مشاوره هایی هم بدن بهش.
حالا این حرف ها رو کنار بگذاریم شاید مسئله اصلا فقط سینما نباشه.

 ببینید تلاشای آخیر برای سه بعدی کردن سینما همش بره اینه که بتونه این خیال متصور رو از پرده بکشه بیرون.(تو تبلیغات تلوزیون های سه بعدی تو سطح شهر خودمون حتما دیدید که، یه موجود خطرناک داره میپره بیرون و تماشاگرای جلوی تلوزیون دارن میترسن. و این بیلبردا چه رازهایی رو تو خودشون دارن !) نکته مهمی که وجود داره اینه که تو پرده سینما آدم هیچ محدودیتی نداره و نعوذ بالله قدرت خدایی داره. همون طور که تو خواب آدم این طوریه. یعنی اگر اسیر خواب نشی و بفهمی که قدرت داری میتونی تو خواب "کن فیکن کنی" .منتها خیلی از ما ها تو خوابمون به این مرحله نمیرسیم.چون بشدت اون رو با عالم واقع اشتباه میگیریم.(من یه بار البته تونستم ولی نمیدونم چرا دیگه نمیشه!)البته وقتی از خواب میپریم پی به غیر منطقی بودن خیلی چیزایی که تو خواب دیدیم میبریم اما تو خواب این امر به همین راحتی میسر نمیشه.
با جلوه های ویژه اما هر چیزی رو که تو ذهن این بشر بیاد میشه ایجاد کرد.اما تو این خلق کردن و حس خدایی همیشه رنجی هم نهفته هست.وقتی فیلم تموم میشه، دوباره خالقش مجبوره به همون دنیایی محدودیت ها برگرده و این دردناکه.
یه چیز دیگه که به این قضیه کمی مربوطه اون سیستمی هست که اپل راه انداخته برای دیدن یه دنیای دیگه تو همین دنیا.یه جور "چشم بصیرت تکنولوژیک" شاید و فقط کسانی راه به این عالم جدید دارن که یه عدد دیوایس آی فون اپل داشته باشن. اما خصلت این عالم اینه که این یکی رو خود آدم میسازه. برخلاف باطن و ملکوت حقیقی این عالم.
چیزی که خیلی خطری به نظر میرسه این هست که عزمی جزم شده در این آدم جدید که میخواد رویاهاش رو بشدت عینی کنه و اون رو بیاره تو عالم واقع. وقتی موتور یه دستگاه همچین چیزی باشه من گمون بکنم تکنولوژی همه چیزشو در اختیار این حس میذاره تا این امر محقق بشه.

و میدونم تو این زمینه پیشرفت های زیادتری اتفاق میافته طوری که 10 سال دیگه حتما دنیای سینما و جلوه های ویژه و ما یتعلقش با امروز قابل مقایسه نخواهد بود.
شایدمرحله بعدی از فیلم ها یه جور اینتر اکتیو کردنشون باشه با مخاطب (تعامل پویا با مخاطب)و اصلا ممکنه این مسئله حتی روی معماری سینما هم تغییرات اساسی ایجاد کنه(اینجاش به نفع معماراست!). نمونه اولیه این قضیه توی شرکت وتا (weta digital)و بر اساس داستان فیلم کینکونگ ساخته شده .البته یه چیزایی تو مایه های تونل وحشت خودمونه .اما بسی هیجان انگیز تر
خب کم کم داریم به آخرای یادداشت میرسیم و انتظار نتیجه گیری و اینجور چیزا رو نداشته باشین خواهشا. فقط اینو بگم که سینما در حال باز نشر و باز تعریف دوباره تاریخ و عالم واقع هست و به نظرم تا چند سال دیگه آدما درکشون از عالم رو نه ازکتابا که از سینما و مشتقات اون (تصویر) میگیرن و حتی احساس میکنم که این مسائل روی ساختاز ذهنی آدما تاثیر گذار باشه و اینکه شاید آدمای آینده کلا کمتر فکر کنن و بیشتر ببینن! نمیدونم.

اللهم ارنی الاشیا کما هی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۰، ۱۰:۱۷ ق.ظ
  • صادق لطفی زاده

نظرات  (۱)

  • محمدرضا شهبازی
  • هنوز کل مطلب رو نخوندم
    اما در حد همین خلاصه ای که رو صفحه اوله عرض کنم که تیترت خوبه و البته درستش محاوره است!
    مخلص داداش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی