کمی دورتر از شهر

 جزء عادت هر سالم شده که عید رو و شروع سال جدید رو تو مناطق جنگی باشم. شاید این سالها سالهای آخری باشه که در راستای این عادتم دارم طی میکنم.ب ه دلایل شخصی و غیر شخصی. دلایل شخصیش که بماند اما غیر شخصیش رو چند تا از رفقا ذکر کردن در این جا و اون جا. امسال یه نمه حس و حال عکاسی نبود. برادر خوبم علی موحدی امسال کمکم کرد تو عکس گرفتن.

لب اروند رود. از این عکس خیلی خوشم میاد.قیافه رفقا توش خیلی باحال شده

 باز هم لب اروند. قرار بود یکی از سرداران سپاه بیاد بره روایت گری...

بدون شرح

نزدیکای غروب رسیدیم شلمچه

باز هم شلمچه

لحظاتی پس از سال تحویل تو هویزه. یکی از جذاب ترین شوخی های جمعی جمع ما که معروف هست به یک، دو، سه

واقعا خیلی لذت بخشه اون بالا بودن.فقط پایین اومدنش یه نمه ممکنه دردناک بشه

نماز طلائیه. یه اتفاق جالبی که اینجا افتاد این بود که یکی از رفقا بعد از پایان سینه زنی گمونم قضیه رو با ظهر عاشورا اشتباه گرفته بود که اومد میکروفون رو گرفت و شروع کرد به اذان گفتن. همه وضو گرفتن و صفا رو تشکیل دادن که یه دفعه فهمیدیم هنوز وقت اذان نشده. جالب ترش این جا بود که تو دور و اطراف هم همه فکر کرده بودن اذانه. اونا هم داشتن آماده نماز میشدن...

این هم بدون شرحه

یکی از باحال ترین راوی هایی که تا حالا دیدم.احتمالا رفقایی که تو سفر بودن این لحظه رو یادشون هست که حاجی داشته چی میگفته...

یکی از بی خود ترین برنامه هامون یه اجرای سخیف بود از شب آفتابی.به علت بی خود بودنش ترجیح دادم این عکسا رو بذارم اینجا.اینا رو وسط برنامه میان انفجارا و دود و آتیش گرفتم

اینم از همون جاست

دهلاویه..توضیح که نمی خواد،میخواد؟

استیل حاج احمد...

دهلاویه و یه عکس تکی. عکس تکی عکسایی هستن که اول یکی به عکاس میگه که از من یه عکس بگیره. بعد یه دفعه بقیه هم متوجه میشن و میان تو کادر. بعضی اوقات ممکنه شخص اول تو عکس پیدا نباشه

حاجی شریفی یکی از سه تا از روحانیون ما بودن.آقا سلمان و حاجی اکبری واقعا سنگ تموم گذاشتن تو این اردو.خدا توفیقاتشون رو زیاد کنه

فکه.این عکس رو علی گرفت.این جا به شخصه حوصله عکس گرفتن نداشتم.ترجیح میدادم با جمع باشم.یه نمه حماسی در اومده این عکس.ازش راضی ام

مسول فرهنگیمون.اون بنده خدا که پشت به دوربینه اگه نبود خیلی بهتر بود!

بیسیم یکی از وسایل جذاب تو اردو جنوبه

فکه. آخر خط

رسیدیم به دوکوهه.بچه تقریبا مستقر شدن

این عکس به درد آسیب شناسی ایستگاه صلواتی جدید دوکوهه میخوره

جدا از فضای عرفانی و با صفای دو کوهه که به لطف مسئولین داره هر سال کمتر میشه، از برنامه های باحال دوکوهه صبحگاهشه.از بیدار کردن بچه ها بگیر تا شامورتی های وسط صبح گاه

رئیسمون... آقا هادی. اون پتو مسافرتی نکته انحرافیه

ورزش دسته جمعی. اونایی که وسط هستن به چند دسته تقسیم میشن.یه عده ورزش میدن یه عده هم میرن مورد دار ها رو از تو حلقه میکشن بیرون و تنبیه میکنن

اینا مثلا دارن تنبیه میشه.

داریم آماده میشیم که از یه مانع انسانی بپریم...

اون پایین بودن مخصوصا نفرآخر بودن خیلی استرس داره. ممکنه طرف نتونه همه رو رد کنه و جفت پا بیاد رو تو

حرکت دوست داشتنی من

رفقایی که عکس ها رو با کیفیت بالاتر میخوان میل بزنن براون بفرستم.

یا علی مددی